Thursday, April 4, 2013

ساتور بزرگ


آقای پوریا عالمی یه چیزی نوشته که از یه جهاتی باهاش موافقم. اینجا 

غم و شادیه دستوری. ایینکه مثلا فلان روز عیده همه باید شاد باشن.
یا فلان روز شهادته هم باید ناراحت باشن.
آدم یه جورایی یاد اون تیکه از انیمیشن شرک میوفته و سربازای شاه یه تابلوهایی دستشون بود مثلا روش نوشته بود laugh  یا wow  یا هر چیز دیگه, که وقتی اون تابلو رو نشون میدادن مردم دسته جمعی باید کاری که اونجا نوشته بودو انجام می دادن

این از این.

اما از طرف دیگه میبینم خب اینجور مناسبتا خودش یه بهونه ایه برای اینکه آدما تو یه مدت خاص حسهای شبیه هم داشته باشن, که شاید کمی به هم نزدیکشون کنه.
البته اگه توشون افراط نشه و فقط به عنوان همون بهونه هه بهش نگاه کنن.

مثلا خود من, همینجا توی همین اتاق, اگه روز شهادت آهنگ بذارم هر چند ملایم, مادر عزیز با ساطور میاد سراغم. ساتور. همون. باهاش میاد سراغم تا وظیفه ی نهی از منکرشو به بهترین وجه انجام بده

اینم از این

No comments:

Post a Comment